خلاصه کتاب فقر احمق میکند
خلاصه کتاب فقر احمق میکند
نام کتاب : فقر احمق میکند
نام انگلیسی: Scarcity: Why Having Too Little Means So Much
«نداشتن: چرا وقتی خیلی کم داریم، همه چیز فرق می کند» یا به طور آزاد «فقر احمق می کند» (یا «فقر باعث می شود احمقانه عمل کنیم»)
کتاب «فقر احمق می کند» تلاش می کند تا نشان دهد وقتی انسان ها چیزی را (پول، وقت، انرژی، منابع) کمتر از آنچه احساس می کنند لازم دارند، را در اختیار دارند ( یعنی «کمبود» یا «عدمِ کافی بودن» ) آن حالت ذهنی خاصی ایجاد می کند که تصمیم گیری، تمرکز، برنامه ریزی و مدیریت زندگی را سخت تر می کند.
مفهوم «کمبود» (scarcity) و تأثیر آن بر ذهن انسان، نه فقط وضع مالی بلکه کمبود وقت، تنهایی، منابع.
دو اثر اصلی کمبود: تمرکز شدید بر نیاز فوری (که می تواند مفید باشد) و از دست دادن «فضای ذهنی» یا «پهنای باند ذهنی» (bandwidth) که باعث می شود فرد نتواند خوب تصمیم بگیرد، برنامه بلندمدت ببیند، یا منابع را درست مدیریت کند.
چرخه کمبود: کمبود باعث تصمیمات بدتر می شود که دوباره کمبود را تشدید می کنند.
راهکارها: چه کارهایی می توان کرد تا از اثرات منفی کمبود کم شود؟ مثلاً ایجاد «پشتیبان» (slack) یا بافر زمانی/مالی، ساده کردن تصمیم ها، کاهش بار ذهنی.
کتاب فقر احمق میکند برای چه افرادی است؟
برای کسانی که احساس می کنند همواره کمبود منابع دارند — مالی، زمانی، انرژی، توجه.
برای مدیران، برنامه ریزان اجتماعی، کسانی که می خواهند طراحی برنامه ها یا سیاست های بهتر برای افراد کم منبع داشته باشند.
برای هر کسی که می خواهد بفهمد چرا بعضی آدم ها با وجود توانایی، همیشه دست به تصمیمات دشوار می زنند، چرا بعضی افراد در چرخهٔ فقر می مانند، چرا وقتی وقت کم داریم، اغلب گرفتار اشتباهات می شویم.
فصل ۱: «ذهنیت کمبود: تمرکز و تونل بینی»
وقتی فرد احساس می کند چیزی کم دارد (مثلاً پول، وقت، یا حتی توجه)، ذهنش یک باره به آن کمبود « جذب» می شود. این حالت را نویسندگان «capture» می نامند: کمبود ، ذهن را میگیرد و تبدیل به مرکز توجه می شود. مثلاً وقتی خیلی وقت ندارید، ممکن است مسألهٔ deadline تان بشود همه چیز؛ یا وقتی پول کم دارید، فکر خرید کردن ارزان یا قرض گرفتن مدام در ذهنتان باشد.
این توجه شدید گاهی خوب است — چون شما فوراً دست به کار می شوید و تمرکز پیدا می کنید (آن را «focus dividend» می نامند).
اما عیب بزرگش این است که این تمرکز شدید می شود «تونل بینی» (tunneling): یعنی دیگر نمی بینی آنچه خارج از آن کمبود است، نمی بینی برنامه بلندمدت، یا نمی فهمی چه فرصت هایی داری یا چه ریسک هایی پیش رو است. این باعث می شود که فرد تصمیمات بدتری بگیرد، غفلت کند از مسائلی که مهم هستند ولی فوریت ندارند.
و همچنین، کمبود باعث می شود «پهنای باند ذهنی» (bandwidth) کاهش یابد ، یعنی قدرت ذهن برای فکر کردن، کنترل نفس، تصمیم سازی ضعیف تر می شود.
در واقع، در این فصل آمده است: «خلاصه کتاب فقر احمق می کند» به ما نشان می دهد که مشکل بسیاری از افراد کم منبع صرفا این نیست که «خودشان غلط تصمیم می گیرند»، بلکه این است که کمبود منابع ذهنشان را می گیرد و نمی گذارند خوب فکر کنند.
مثالها :
۱. فرض کنید دانشجویی ، یک پروژهٔ بزرگ دارد ولی وقت کمی دارد تا تحویل دهد. ذهن او فقط به «تحویل پروژه» فکر می کند، در تمام طول شبانه روز، و نمی بیند که شاید خواب کافی نداشته، یا تغذیه اش بد است، یا در جلسهٔ دیگر غیبت کرده است.
۲. خانواده ای که درآمد خیلی کمی دارد و مدام دغدغهٔ پرداخت اجاره را دارد. چون این موضوع مدام ذهنشان را اشغال کرده ، فرصتی برای فکر کردن به پس انداز، به آموزش فرزندان، یا سلامت شان نمانده است.
تمرین: فکر کنید در یکی از ابعاد زندگی (وقت، پول، انرژی، توجه) احساس کمبود کرده اید. بنویسید: «چه چیزی توجه ذهن من را الان گرفته؟»
سپس بنویسید: «چه فرصت ها یا مسائلی هستند که الان نادیده می گیرم چون ذهنم مشغول این کمبود است؟»
فصل ۲: «کمبود، کمبود می آورد: چرخهٔ کمبود»
وقتی در شرایط کمبود هستید، آن شرایط الزاماً از خودتان شروع نمی شود و نه الزاماً به این معنا که «توانایی ندارید». بلکه کمبود باعث می شود تصمیماتی بگیرید که کوتاه مدت هستند، اضطراری هستند، و میتواند مشکلاتتان را بیشتر کند یا فاجعه آمیزتر بکند. برای مثال شما به جای فکر کردن به بیمه، قرض می کنید؛ به جای پس انداز، هزینهٔ دیگری می کنید؛ این ها می شود «جَنگِ منابع» (juggling) و باعث میشود شما در چرخهٔ کمبود گیر کنید.
اینجا مفهوم «Slack» یا بافر توضیح داده می شود: داشتن کمی فضای آزاد (مالی، زمانی، ذهنی) به شما امکان می دهد اشتباهات کنید، بازگردید، برنامه بلندمدت ببینید. کمبودِ Slack یعنی شما با کوچک ترین شوک ممکن به مشکل می خورید.
به طور خلاصه، «خلاصه کتاب فقر احمق می کند» در این فصل می خواهد بگوید: مشکل این نیست که افراد کم منبع تلاش نمی کنند، بلکه کمبود منابع ذهنی و زمانی شان کارکردشان را محدود می کند، باعث می شود فرایند تصمیم گیری شان آسیب ببیند، و این خود باعث وقوع خطاها و بیشتر شدن کمبود می شود.
مثال:
۱. فردی با درآمد پایین، چون اضطرار دارد اجاره را بدهد، مجبور می شود قرض بگیرد با بهرهٔ بالا. سپس چون پول بیشتری از دست می دهد، برای خریدهای ضروری بعدی هم قرض می کند. این یک چرخهٔ کمبود است.
۲. فردی که در محل کار وقت خیلی کمی دارد و مدام ایمیل ها را دیر می فرستد، چون وقت ندارد، مجبور می شود بیشتر ساعت ها کار کند، کمتر استراحت کند، کارایی اش پایین می آید، این موجب فشار روانی و کمبود بیشتر می شود.
تمرین:
یک مورد از زندگی تان را پیدا کنید که احساس کرده اید با کمبود مواجه بوده اید (مثلاً وقت، پول، انرژی). بنویسید: «چه تصمیماتی گرفتم که در واکنش به آن کمبود بود؟»
سپس بنویسید: «اگر آن تصمیم را نمی گرفتم، چه نتیجه ای داشت؟ و چه تصمیمات بهتری را میتوانستم بگیرم »
هدف: شناسایی چرخهٔ کمبود در زندگی خودتان و اینکه ببینید کجا تصمیمات اضطراری باعث شده مسیرتان دشوارتر شود.
فصل ۳: «طراحی برای کمبود: راهکارها و رهایی از کمبود»
در این فصل، کتاب «فقر احمق می کند» وارد بخش راهکار میشود. یعنی بعد از اینکه متوجه شدید ذهن زیر فشار کمبود چه میکند، راه هایی پیشنهاد میشود تا از این فشار بکاهید، یا طراحی زندگی، سازمان یا سیاست به گونه ای انجام دهید که اثرات منفی کمبود کم شود.
راهکارهایی مثل:
ایجاد بافر زمانی یا مالی (Slack)؛
ساده کردن تصمیم ها و محیط تصمیم گیری (مثلاً تصمیمات مهم را اتوماتیک کنید، یا انتخاب های زیاد را کم کنید)؛
یادآوری ها، نشانه ها، ابزارهایی که ذهن را کمک کنند تا از تونل کمبود بیرون بیاید؛
حتی دیدن اینکه هر کس ممکن است گاهی تجربهٔ کمبود کند (نه فقط مالی) و پس با آن آشنایی پیدا کردن؛ یعنی خودآگاهی.
در این بخش به ما می گوید: رهایی از کمبود صرفاً داشتن پول بیشتر نیست؛ بلکه طراحی زندگی، منابع، محیط و ذهن است که کمک می کند تا کمتر درگیر چرخهٔ کمبود شویم.
مثال:
۱. فرض کنید شما هر ماه قرار است مقداری پس انداز کنید ولی درآمدتان کم است. یک راهکار: تعیین کنید روز اول ماه، مبلغ بسیار کم ولی ثابت را بدون فکر کردن اتوماتیک از حساب خارج کنید. این کار، «بافر مالی» ایجاد می کند و ذهن شما را کمتر درگیر تصمیم «آیا پس انداز کنم یا نه؟» می کند.
۲. مدیر تیمی که اعضایش زیاد مأموریت دارند و وقت کم، تصمیم می گیرد قالب ایمیل ها را ساده کند، تعداد انتخاب ها برای پروژه ها را کمتر کند، تا اعضا مجبور نشوند بین گزینه های زیاد تصمیم بگیرند. این کاهش بار ذهنی یعنی طراحی برای کمبود.
تمرین:
به یکی از جنبه های زندگی تان فکر کنید که احساس کمبود دارید (مثلاً وقت آزاد، پول، تصمیم گیری). بنویسید «چه بافر یا پشتیبانی ای می توانم برای خودم فراهم کنم؟»
سپس بنویسید «اگر فقط یک تصمیم به محیط یا عادت خودم بدهم تا بار ذهنی ام کم شود، آن چیست؟»
هدف: شروع به طراحی برای کاهش تأثیر کمبود.
وقتی شما شکرگذاری میکنی یعنی داره به داشته هات توجه میکنی و این باعث میشه که به کمبود هات توجه نکنی و تصمیمات بهتری بگیری
پیشنهاد من برای رهایی از این باورهای اشتباه استفاده از سامانه پیامک انگیزشی است ، چون این سامانه پیامکی هر روز 3 بار ذهن شما را با جملات انگیزشی ، آموزشی و شکرگذاری تنظیم میکنم
اطلاعات بیشتر از سایت زیر :
دانلود pdf این خلاصه :
با عضویت و درج نظرات سازنده، امتیازات ویژه دریافت کنید.
لطفا قبل از ثبت نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
پر بازدید ترین مطالب










در سایت عضو شوید و از آموزش ها، مقالات و محصولات استفاده کنید
پشتیبانی سایت فقط به صورت پیامک به شماره 09107644537
پیشنهادات و انتقاداتتان در مورد سایت را هم به همین شماره پیامک یا واتس آپ کنید