داستان آموزنده 3 - اعتماد به نفس مرد میلیونر
روزی فردی میان سال در حال قدم زدن در خیابان بود. از ظاهر و لباس پوشیدنش به راحتی میتوان فهمید که چقدر ناراحت و افسرده است . در همین حین پیرمردی او را دید و
به سراغش رفت. از او در مورد دلیل این حال بدش پرسید
مرد میان سال گفت : به خاطر یک معامله اشتباه ، کل شرکت ام با بیشتر از 100 کارمند در حال ورشکستگی است. و از ترس طلبکارها بیشتر از 1 هفته است به شرکت نرفته
است و اگر ورشکسته بشود تمام زندگیاش از هم میپاشد.
پیرمرد در کل مسیر به حرفهایش گوش داد و حتی یک کلام هم او را نصیحت نکرد و فقط به او گفت صبر کن.... من میتوانم به تو کمک کنم!
در همین لحظه یک برگ چک از جیبش درآورد؛ که سفید امضا بود! سپس مبلغ 500 هزار دلار را روی آن نوشت و به دست آن مرد داد و امضا کرد ( جان دی راک فلر ) و به
او گفت من یک سال دیگر در همین خیابان تو را میبینم و امیدوارم بتوانی آن روز قرضی که به تو دادم را پس بدهی!
مرد خیلی خوشحال شد و با سرعت به خانه رفت و کمی در مورد بدهکاریهایش فکر کرد و با خودش گفت که با این مبلغ میتواند همه چیز را درست کند و چند معامله ی جدید
هم داشته باشد و سپس چک را داخل گاوصندوق گذاشت و به پشتوانه آن چک دوباره شروع کرد به تمدید قرارداد کارمندانش و بستن قراردادهای کاری و سفارشهای جدید و بعد
از مدتی ، سودی که از پروژههای جدید به دست آورد آنقدر بود که حتی نیاز به استفاده از چک را هم پیدا نکرد.
پس از یک سال همه چیز روبراه شد و توانست علاوه بر حل کردن مشکلاتش، یک کسبوکار دیگر هم در کنار کار قبلی راهاندازی کند و نیروهای جدیدی را هم استخدام کند ، او
منتظر بود تا لحظه موعود فرارسیده و بتواند از پیرمرد تشکر کند
در نهایت در تاریخ تعیینشده به آن خیابان رفت و بعد از چند ساعت پیرمرد را پیدا کرد . دستش را در جیبش فروبرد تا چک را بیرون آورده و به او بدهد که ناگهان دو مرد
سفیدپوش را در پشت سر پیرمرد دید!
آنها پیرمرد را گرفته و داخل یک ون بزرگ بردند؛ مرد از آنها دلیل اینکار را پرسید و آنها گفتند : این یک پیرمرد دیوانه است که همیشه از تیمارستان فرار میکند و خودش را به
عنوان جان دی راک فلر به بقیه مردم معرفی میکند!!!!
مرد حیرت زده شد و با خودش فکر کرد که در تمامی این یکسال تمامی مشکلاتش به پشتوانه ی همین چک تقلبی پیرمرد حل شده بود !! اما بیشتر که فکر کرد فهمید : " در اصل
این چک نبوده که همه چیز را درست کرده، بلکه اعتماد به نفسی بوده که قبلاً آنرا ازدست داده بود و به کمک آن چک دوباره آنرا برگردانده بود… "
نتیجهگیری از داستان اعتماد به نفس مرد میلیونر
در اکثر موارد این اعتماد به نفس ماست که شرایط زندگیمان را تغییر میدهد ، و نه اتفاقات بیرونی ای که رخ میدهد ! دقیقاً اعتماد به نفس مانند همان دستهچک درون گاوصندوق
است که فقط به ما امید و انگیزه شروع کردن دوباره را میدهد؛ وگرنه شرایط اقتصادی و بازار و همه ی چیزهای دیگر درست مانند قبل هستند.
پس برای شروع کاری یا هر اقدام دیگری، به دنبال اتفاقات بیرونی نباشیم و فقط روی خودمان حساب کنیم.
برای اطلاعات بیشتر و استفاده از آگاهی های بیشتر دوره آموزشی افزایش عزت نفس را تهیه کنید و تمرین هایش را انجام دهید
لطفا قبل از ثبت نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
در سایت عضو شوید و از آموزش ها، مقالات و محصولات استفاده کنید
پشتیبانی سایت فقط به صورت پیامک به شماره 09107644537
پیشنهادات و انتقاداتتان در مورد سایت را هم به همین شماره پیامک یا واتس آپ کنید