قسمتی از داستان
زندگی ندیم ناظمی
با من آشنا شوید!
یکی از راههایی که میتوانید باور موفق شدن را در وجود خودتان ایجاد کنید این است که داستان افراد مختلف که از هیچ به همه چیز رسیدهاند را بخوانید.
اینم داستان من (ندیم ناظمی)
در مشهد به دنیا آمدم، تا دوم دبیرستان درسخوان نبودم ولی بعدش جدی شدم که درس بخوانم و روزی ۱۴ ساعت در دو تا کتابخانه درس میخواندم تا کنکور قبول بشم و نهار را هم در کتابخانه میخوردم ولی درنهایت رتبه ۴۰ هزار کنکور شدم رشته ریاضی. سال ۱۳۸۳ وارد کاردانی کامپیوتر نرمافزار دانشگاه آزاد شدم ولی چون پول نداشتم ۴ ترمه کاردانی را تموم کردم و با معدل نزدیک ۱۷ و باز هم چون خودم پول نداشتم (ولی بابام داشت) برای کارشناسی وارد دانشگاه پیام نور شدم و بعد از ۴ سال بدون گرفتن مدرک انصراف دادم که به سربازی بروم.
از سال ۸۳ تا ۹۸ درگیر انواع شرکتهای هرمی و بازاریابی شبکهای بودم و هیچ نتیجهای نگرفتم و فقط از لحاظ فکری و شخصیتی رشد کردم.
چون میدانستم باید در این محیطها باشم تا چیزهای جدید یاد بگیرم ولی چون خودمو قبول نداشتم و افکار اشتباه مالی داشتم تقریبا هیچ پولی نساختم. سال ۱۳۹۰ به سربازی رفتم در تیپ ۲۸۸ ارتش در خاش و با کسریهایی که از بسیج داشتم زیر یک سال سربازیام تمام شد.
سال ۱۳۸۶ زمانی که دانشجوی پیام نور بودم و هر چه تلاش میکردم در نتورک مارکتینگ موفقیت کسب نمیکردم یک ترم دانشگاه را کنار گذاشتم و فقط اصول موفقیت و روانشناسی را مطالعه کردم.
در سالهای دانشگاه همه کار میکردم از نگهبانی پارکینگ و دستفروشی و بساط کردن و تدریس کامپیوتر و انجام تحقیق برای دانشجوهای دیگر و…
خیلی کتاب میخواندم و خیلی تلاش میکردم ولی هیچ اتفاقی در زندگیم دیده نمیشد. اولین گوشیای که خریدم در سال ۱۳۸۲ بود و یک k750 بود و چون ذهن فقیری داشتم به مدت ده سال همین گوشی را داشتم.
سال ۱۳۹۱ بعد از سربازی به مدت یک سال شاگردی خدمات کامپیوتری رفتم و تعمیرات کامپیوتر و لپتاپ و پرینتر را یاد گرفتم.
در سال ۱۳۹۲ مغازه خدمات و تعمیرات کامپیوتری خودم را زدم و چون قبلا نتورکر بودم تبلیغات زیادی کردم و در همان سال اول از مغازه درآمد خوبی داشتم ولی چون رویای جهانی شدن و داشتن وبسایت و نتورک مارکتینگ را داشتم مغازه را بستم و یک سال خودمو علاف کردم.
این یک سال خیلی بهم سخت گذشت چون خانواده خیلی بهم فشار میآورد که مغازه بزن و بعد از یک سال دوباره مغازه زدم و به مدت دو سال مغازه خدمات کامپیوتری داشتم.
همزمان با اینکه مغازه را برای بار دوم اجاره کردم، سایت اینترنتیام هم راه افتاد و ازدواج هم کردم و خیلی جالب بود تمام اینها طی ۱۰ روز اتفاق افتاد. یادمه که اون زمان دوچرخه داشتم و خواستگاری رفتم و جواب بله را گرفتم و این به این خاطر بود که به خودم ایمان داشتم که درست میشه و میتونم از پس زندگی بربیام، البته این را هم بگم که خیلی ایمان کمی داشتم و ترسهام دهها برابر ایمانم بود ولی بازم انجامش دادم.
سال ۱۳۹۳ یکی از دوستانم در مورد یکسری از سایتها بهم گفت که فایل میفروشند و من بعد از ۹ ماه یکی از اون سایتها را زدم به نام forushgahfile.com. همزمان هم مغازه را میچرخاندم و هم سایت را مدیریت میکردم و روزی بیش از ۱۶ ساعت کار میکردم.
سال اول حدود ۲ میلیون تومان برای سایت هزینه کردم و فقط ۱۰۰ هزار تومان درآمد داشتم و هر کسی جای من میبود سایت را رها میکرد چون هم درآمدی نداشت و هم پدرم منفی میداد که سایت به درد نمیخوره و بچسب به مغازهات. سال دوم برای سایت همان ۲ میلیون تومان را هزینه کردم و این دفعه پنج میلیون تومان درآمد داشتم از سایت و فروش تحقیقهای دانشجوییای که انجام میدادم. سال سوم سایتام به تصاعد خورد و بیش از ۳۵ میلیون تومان درآمد داشتم از آن، در سالهای چهارم و پنجم هر روز درآمد کم میشد تا زمانی که به صفر رسید و من فهمیدم که جایی که باید تغییر میکردم تغییر نکردم و آن رشته دانشگاهی که برای آنها تحقیق انجام میدادم حذف شده است و دیگر نیازی به تحقیق ندارند.
حدودا سال ۱۳۹۴ بود که در سن ۲۹ سالگی دوچرخهام را تبدیل به موتور کردم و بعد با درآمد سایت اولین خونهام را خریدم اون زمان ذهن خیلی فقیر و خرابی داشتم و بعد از سالها فهمیدم که علت نخریدن موتور این بود که من فکر میکردم اگر کمتر خرج کنم میتوانم رشد کنم و از پول بنزین موتور میترسیدم، اینها همه افکار مخربی بود که جلوی رشد من را میگرفت. وقتی اولین خونه را خریدم مغازهام را تعطیل کردم و با سایتم کار میکردم و وقتی سایتم دیگه درآمدی نداشت من موندم و قسط و خرج خونه و زندگی در این دوران با نصب ویندوز زندگی را میچرخوندم و بعد از مدتی خدا یک ماشین رسوند و با اونم کار میکردم و هر روز فایلهای صوتی و سخنرانی و انگیزشی و کتاب صوتی گوش میدادم و روی ذهنم کار میکردم و آموزش میدیدم.
در این بین با ایدهی دسته چک ثروت آشنا شدم و این ایده را تبدیل به یک محصول کردم ولی بازم چون اعتماد به نفسم پایین بود در کنار فروش کتاب مسافرکشی هم میکردم.
کتاب را هم با سایتم و با نرمافزارهایی مثل دیوار و شیپور و ... میفروختم تا با اینستاگرام آشنا شدم و روی اینستاگرام تمرکز کردم و اوضاع بهتر شد تا روزی که اسنپ بهم اساماس داد که شما تا الان ۲۰هزار کیلومتر مسافرکشی کردید و ۲ هزار ساعت وقت در اسنپ گذاشتید و اینجا بود که به خودم اومدم و گفتم اگر این وقت را جای دیگه میگذاشتم زندگیم تغییر میکرد. اینجا ماشین را گذاشتم تو پارکینگ و با خودم گفتم گشنگی میکشم ولی با ماشین کار نمیکنم و این تعهد باعث شد که اینستاگرام من رشد کند و از فروش کتاب امرار معاش کنم.
شاید خیلیها با خودشون بگن فروش کتاب کاری نداره ولی اولش خیلی سخت بود افراد دنبال این بودند که نتیجه را در من ببینند و بعد کتاب را بخرند ولی من فقط خونه و ماشین و سایت و علم و آرامش داشتم و از نظر خیلیها اینها هیچ نتیجهای نبود ولی از نظر خودم اینها نتایج خیلی بزرگی بود.
حدود یکسالی بود که بهم الهام شده بود که کتاب دفتر برنامهریزی ثروتمندشدن را بنویسم ولی من انجام نمیدادم تا اینکه کرونا گرفتم و طی دو هفته کتاب را تمام کردم و رفت برای چاپ و این کتاب هم دریچهای دیگر را برای من باز کرد.
در مسیر زندگی باید به الهاماتی که بهتون میشه گوش کنید و هر ایدهای حتی کوچک را هم انجام بدهید و تجربهاش را بگیرید و سراغ ایدههای بعدی بروید.
از اینجا به بعد همایشها شروع شد و کتاب دسته چک ثروت تا الان (یعنی بهار۱۴۰۴) بیش از ۵۰ هزار نسخه چاپ داشته است و کتاب دفتر برنامهریزی ثروتمندشدن بیش از ۵ هزار نسخه فروش رفته است.
و تمام این فروشها را خودم انجام دادهام و هیچ پخشکنندهای نداشتهام. امیدوارم با خوندن داستان من انرژی بگیرید و بدانید که با اقدام و عمل و ادامه دادن و آموزش دیدن میتوانید به هر آنچه میخواهید برسید.
مهارتهایی که در مسیر زندگی تا الان کسب کردم که به اینجا رسیدم
- تدریس کامپیوتر فتوشاپ و آفیس و میکس و اینترنت
- ساخت و فروش تحقیق
- خدمات کامپیوتری
- طراحی صفحات وب
- برنامهنویسی
- دستفروشی و کارگری و بساط کردن و نگهبان پارکینگ و بنایی
- گوگل سرچ
- گوگل آنالیتیکس
- کار با سایت و مدیریت سایت
- خواندن فکر مخاطبین سایت و دادن بهترین مسیر
- خواندن انواع کتابهای روانشناسی و موفقیت
- تعمیرات پرینتر و کامپیوتر و لپتاپ و هارد
- شارژ انواع کارتریج پرینتر
- تولید محتوا و سئو محتوا
- دورههای فروش و بازاریابی
- دورههای اینستاگرام
- بیزنس کوچینگ
- دوره یوتیوب
- نتورک مارکتینگ
- طب سنتی و تغذیه و گیاهخواری و انواع آن را انجام دادم ولی الان اصلا گیاهخواری نمیکنم و روش بهتری دارم که در دوره اصول سلامتی و تناسب اندام گفتم.
تشخیص باورهای مخرب و ایجاد باورهای سازنده
دورههای پولسازی، اعتماد به نفس، هدفگذاری، شخصیتشناسی، دیسک و …
رسانههای ندیم ناظمی
تنها منابع فروش ما پیج اینستاگرام (nadimnazemi, nadimnazemi_support) و سایت nadimnazemi.com و هیچ فروش محیطیای نداریم. برای تهیه کتابها و دورههای آموزشی و محصولات دیگر به سایت nadimnazemi.com/product مراجعه کنید. موبایل = ۰۹۱۰۷۶۴۴۵۳۷ (SMS یا واتساپ).